باور مرکزی

تو رام نشدنی و مشکل سازی. منو میبری به تاریک ترین نقطه های زندگیم . خری دیگه !!

موسیو کی وقت کردی اینقدر گاو بشی آخه

گه میباره

گهه که همینجور از زمین و آسمون  میریزه

کات شدگانیم

دوست داشتنت منو ضعیف کرده و از این بیزارم. دیشب تصمیم گرفتم و بعد کلی تمرین و مرور کردم که چطور بگم کات کنیم اما امروز فقط یه جمله گفتم! همین ضعیف بودن اعصابمو بهم میریزه. البته میدونستم اگه بگم بیا جدا شیم با تعجب میگی مگه مشکلی داریم؟! 
کاش اون چشاتو باز میکردی و میدیدی این برای من کافی نیست من بیشتر از اینا میخوام.

شبی سرد

عاشقانه و احمقانه میخوامت، ذره ذره ی وجودم میخوادت.

احمق جانم بفکر جفتمون باش همین جا بهت قول میدم غرق خوشبختی بشی. چرا نمیفهمی اینا رو

خیلی خیلی سردمه پاشم یه فنجون چایی و بیسکویت زنجبیلی بخورم.

تاکسیدرمی

موسیو یه دیقه نگذشته پشیمون شدم اصلا نمیذارم دفنت کنن  تاکسیدرمی بهتره. اینجوری میتونی منو همیشه ببینی و با اون چشات که دلم میخواد از کاسه درارم ببینی که اولین قرارم بعد مرگت با کیه.

آره حدست درسته, خودشه

احمق من

تو خیلی احمقی, خیلی خیلی.

حاضر نیستی با هم باشیم ولی حاضری با یه غریبه که قرار زندگیتو به فاک بده زندگی کنی. امشب یاد حرف و کارات افتادم. شات آپ موسیو شاااات آپ

کاش الان میمردی منم فردا با اون پالتو جدید و نیم بوتای چرم بالای قبرت گریه میکردم و وقتی همه رفتن نبش قبرت میکردم.

نیمه شب چندم!

شاید یه رو که داری از کارایی که کردی برام تعریف میکنی و منم با لبخند عاشقانه ی افتخار آمیز بر لب نگات میکنم, بگم چقد از رفتارات بدم میاد.

الان که خوابیدی بیشتر از هر وقت دیگه ای منزجر کننده به نظر میای.

نیمه شب اول

آه تا کی من باید غصه ی نفهمی تو رو بخورم موسیو جانم!
حالا اون روزی که دیدم ( پ ) رو منشن کردی و هیچی نگفتم  مدام یادم میاد . کاش قرارمون رو کنسل میکردم .
اگه من مریض نیستم پس چی هستم؟!!!

مهمونی

چرا باید ( ن ) از مهمونی که خصوصی بود خبر داشته باشه؟!
خب یکی که همه میدونیم کیه بهش خبر میداد اونم لحظه به لحظه

حیوون چاق مسخره

اونروزی که در مورد اون چاق مسخره حرف میزدی رو یادته؟ حالا من که میدونم تو حیوون دوس نداری ولی چون (پ) گفته بانمکن توام تایید میکنی اما نمیدونی هم اون خپل بی مصرف و هم شما دوتا خیلی مسخره هستین.